تجاوزهای خاموش!

به گزارش فروشگاه کامپیوتر، شرق نوشت: در هفته های گذشته، دوباره موجی از افشاگری و روایت درباره آزار و تجاوز، فضای مجازی و در صدر آن توییتر را فرا گرفته. زنان و مردانی که درباره آزار های جنسی که تجربه نموده اند، نوشته اند. در این میان نام چند فرد مشهور هم به میان آمد.

تجاوزهای خاموش!

از یک معلم برجسته کنکور تا مدرس یک مدرسه آزاد هنری و یک بازیگر تئاتر. البته در ادامه برخی از اکانت هایی که روایت آزار از سوی معلم را نوشته بودند، چند ساعت بعد از انتشار روایت شان مجبور شدند با لحنی دیکته شده معذرت خواهی و سپس اکانت خود را پاک نمایند، اما به هر حال این اکانت ها شروعی برای صحبت کردن دوباره درباره تجاوز بودند.

از طرف دیگر حمایت ها از کسانی که خود را قربانی تجاوز معرفی می نمایند، تحسین برانگیز به نظر می رسد و می تواند نشان دهنده شروعی برای زنانی باشد که قربانی تجاوز شده اند و بنا بر دلایل متعددی که در رأس آن عوامل فرهنگی است، ترجیح داده اند سکوت اختیار نموده و رنج آزاری را که دیده اند، به تن هایی حمل نمایند. اما مسئله اینجاست که آیا می گردد هر روایتی را تأیید کرد؟

در کشوری شبیه به ایران که مسائل اخلاقی به شدت با زندگی روزمره افراد گره خورده است، چگونه می توان از انگشت اتهامی که به سوی متهم دراز شده اطمینان پیدا کرد. نگارنده این گزارش در شرایطی این گزارش را می نویسد که چند نفر از دانش آموزان یکی از مدارس در گفت وگویی رودررو، صحت ادعا های منتشرشده در فضای مجازی را تأیید نموده اند.

می گویند اگر خانواده شان از این ماجرا آگاه شوند، ممکن است مدت زیادی زنده نمانند. یکی از آن ها که هم اکنون دانشجوی رشته پزشکی است روایتی دردناک دارد، دانش آموز دیگری که به دلیل فشار های ناشی از این ماجرا عطای درس خواندن را به لقایش بخشیده می گوید در کلاس خصوصی و در منزل این رابطه را تجربه نموده، چراکه مورد لطف معلم و ابراز عشق او قرار گرفته و با باور این ماجرا تن به رابطه با او داده، اما تنها پس از یک ماه، معلم دیگر پاسخ تلفن های او را نداده و حتی خط تلفن دانش آموزش را مسدود می نماید و در مدرسه نیز با او صحبت نمی نماید.

مسئله ای که نمی تواند مورد تأیید یا تکذیب روزنامه شرق قرار بگیرد. با وجود همه این ها چقدر می توان در صحت این ادعا ها از دانش آموزان تردید کرد؟ مرز تأیید و تکذیب این روایت ها کجاست؟ دانش آموزان یک مدرسه می گویند حالا صفحه ای قدیمی در اینستاگرام را راه اندازی نموده اند و از دانش آموزان می خواهند روایت های شان از آزار ها را برای شان بفرستند.

به گفته آن ها بعد از فعالیت این صفحه، آن ها مورد تهدید جدی از سوی متهمان قرار گرفته اند. همه این ها باعث شد به سراغ سعید مدنی، جامعه شناس برویم که مطالعات گسترده ای در این خصوص دارد.

از سعید مدنی درباره مسائل قانونی درخصوص تجاوز، وجهه اجتماعی این حادثه و همچنین جنبش اخیر در فضای مجازی پرسیده ایم. مشروح این مصاحبه به شرح زیر است.

چقدر مقوله تجاوز در ایران با دیگر کشور ها متفاوت است؟

این تفاوت را می گردد از زوایای مختلفی مورد بحث قرار داد. اول اینکه تجاوز عموما دارای دو عنصر است. اول خواسته جنسی کاملا نامشروع و دوم سلب اراده قربانی؛ بنابراین هر تجاوز جنسی دو عنصر نامشروع بودن و اکراه و زور را دارد و این اکراه و زور مهم ترین عنصری است که تجاوز را از دیگر جرائم جنسی تفکیک می نماید. در قوانین ایران هر نوع رابطه غیرمشروع، به نوعی زنا تلقی شده و شامل مجازات است. زنا عبارت از رابطه جنسی غیرشرعی بین مرد و زن است. این جرم جزء جرائم حدی است. زنا وقتی محقق می گردد که این رابطه جنسی به طور کامل برقرار گردد. بنا بر این دیگر روابط جنسی مثل معاشقه در زمره زنا قرار نمی گیرد. مجازات زنا هم معین است؛ تازیانه، رجم، تراشیدن سر و تبعید و در نهایت اعدام.

در قانون مجازات اسلامی نوع خاصی از زنا، یعنی زنای به عنف مشابه و نزدیک به مفهوم تجاوز است؛ بنابراین می گردد زنای به عنف را به نوعی معادل تجاوز قرار داد.

بند دال ماده 82 قانون مجازات اسلامی برای زنای به عنف حکم اعدام آورده است. در برقراری این رابطه اکراه مطرح است و کسی که مورد زنا قرار می گیرد هم مطرح است. البته یکی از مسائل در همین جاست که تنها رابطه جنسی کامل را معادل زنا در نظر می گیرد و بنابراین سایر اشکال سوءاستفاده جنسی از دایره موضوع زنای به عنف خارج می شوند در حالی که می دانیم موارد سوءاستفاده جنسی به زور بسیار متنوع تر است و اتفاقا آن موارد بیشتر رخ می دهد.

اما در اغلب کشور های غربی هر عمل مقاربت جنسی باید ناشی از رضایت طرفین باشد و زمانی که عنصر رضایت وجود دارد، در بسیاری از کشور ها جرم محسوب نمی گردد و تنها زمانی رابطه جنسی جنبه جرم دارد که در آن عنف و اکراه دخیل باشد. این عنف و اکراه را معادل تجاوز قلمداد می نمایند و نشانه آن فقدان رضایت بزه دیده و قربانی تجاوز است.

در قانون مصوب سال 2003 جرائم جنسی انگلستان، این شرایط و این جرم به وضوح شرح داده شده و گفته شده زمانی که در رابطه جنسی مرد به نحوی تجاوز را انجام دهد که شخصی مورد تجاوز قرار گرفته و رضایت نداشته باشد و متجاوز باور نداشته باشد که زن رضایت دارد، در این حالت جرم تجاوز به عنف اتفاق افتاده و مجازات شدید برایش در نظر گرفته شده است؛ بنابراین از جهت حقوقی، در تعریف تجاوز بین ایران و اروپا تفاوت معینی وجود دارد و مرز بین جرم بودن و نبودن رابطه جنسی در اروپا رضایت است (به جز مواردی که زیر سن قانونی است)، اما در ایران هر رابطه ای خارج از روابط خانوادگی جرم است.

البته مسئله دیگری که از جهت حقوقی در قوانین ایران کمتر به آن توجه شده، تجاوز در روابط زناشویی است. مطابق قوانین ایران در روابط زناشویی مرد و زنی که همسر رسمی یکدیگر هستند، مرد دست رجحان را دارد؛ در واقع پدیده ای به نام تجاوز در روابط زناشویی به رسمیت شناخته نشده است. تنها در موارد معدود زنی که بر اثر تجاوز همسر مورد آسیب جدی جسمی قرار بگیرد، می تواند شکایت کند، اما با درنظرگرفتن اصل تمکین اصولا تسلط در روابط زناشویی با مرد است، زن باید تسلیم مرد باشد. اما در کشور های دیگر حتی در روابط زن و شوهر هم باید رضایت وجود داشته باشد.

از جهت شیوع تجاوز گزارش ها نشان می دهد در آمریکا 12 تا 15 درصد زنان در معرض تجاوز قرار می گیرند و در انگلستان این آمار حدود پنج تا 19 درصد گزارش شده است.

در گزارشی اشاره شده که بیشترین آمار تجاوز ها در ایران در استان تهران است و گفته شده سالانه حدود هزارو 650 جرم جنسی در تهران اتفاق می افتد. خاطرنشان می کنم، برآورد شده که اصولا بیش از 80 درصد موارد تجاوز به دلایل مختلف گزارش نمی شوند. البته تلقی من این است که آمار گزارش نشده در ایران بسیار بالاتر است به این دلیل که حمایت از قربانی تجاوز در قانون ایران حداقلی است و اصولا از نظر فرهنگی زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، مورد ظن و بدگمانی جامعه قرار دارند و به همین دلیل ترجیح می دهند که پیامد تجاوز را تحمل نمایند، اما در معرض قضاوت عمومی قرار نگیرند، چراکه فکر می نمایند در هر حال آن ها محکوم می شوند. در قوانین جاری هم اثبات تجاوز و عدم رضایت زن سخت و در بسیاری موارد حتی ناممکن است؛ بنابراین احتمال اینکه با مطرح شدن یک دعوای حقوقی، زنان پیروز شوند تجاوز را اثبات نمایند، بسیار کم است؛ بنابراین هم از جهت اجتماعی و هم حقوقی انگیزه گزارش تجاوز پایین است. ضمن اینکه می دانیم دختری که اعلام کند مورد تجاوز قرار گرفته در تمام طول زندگی اش برچسب و انگی می خورد که امکان بازگشت به زندگی عادی را برای او خیلی سخت می نماید.

در غرب به دلیل اینکه تا حد زیادی به این مشکل توجه شده است، تجاوز ها اعلام می شوند و در مجموع حمایت جدی از زن قربانی می گردد؛ بنابراین ما هیچ برآوردی از قربانیان تجاوز در ایران نداریم. اگر می بینیم موارد گزارش شده در کشور های غربی قابل توجه است، دلیلش این است که زمینه اعلام تجاوز و پیگیری حقوقی آن فراهم بوده و از طرفی هم حمایت جدی از قربانی انجام می گیرد؛ بنابراین می گردد گفت هیچ ارزیابی دقیقی از قربانیان تجاوز در کشور نداریم. حتی پزشکی قانونی هم به ندرت اطلاعاتی از کسانی که با پرونده تجاوز مراجعه می نمایند منتشر می نماید.

یعنی آمار معینی درباره سن قربانیان تجاوز در کشور نداریم؟

من به دو مطالعه درباره تجاوز در کشور اشاره می کنم. یکی مطالعه ای که در سال 90-91 در استان کهگیلویه وبویراحمد درباره پرونده های پزشکی قانونی صورت گرفته بود. در این گزارش میانگین سنی کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته بودند 20 سال بود و قربانیان در محدوده سنی حداقل هفت تا 28 سال قرار داشتند؛ بنابراین تجاوز در گروه های سنی بچه ها و دختربچه ها بیشتر از سایر سنین است.

مطالعه دیگری در سال 94 در اصفهان انجام شد، میانگین سن قربانیان 23 سال گزارش شده بود و از حدود 17 تا 28 سال را شامل می شد؛ بنابراین با تابلویی که از شرایط تجاوز در ایران داریم، امکان مقایسه آن با خارج از کشور وجود ندارد، چراکه اطلاعات بسیار ناقص و محلی و مقطعی است و هرگونه مداخله برای بهبود این وضع و کنترل تجاوز لازمه اش شناخت کامل و روشن از پدیده است.

پیامد تجاوز در ایران و اروپا متفاوت است؟

به طور قطع می توان گفت تفاوت جدی بین پیامد های فردی تجاوز بین کشور های غربی و ما وجود ندارد. زنان اصولا، چون بخش غالب کسانی هستند که مورد تجاوز قرار می گیرند، اغلب دچار پیامد های جدی جسمی-روانی بعد از تجاوز می شوند. اغلب آن ها دچار اختلال استرس پس از ضربه می شوند که پیامد های روانی درازمدتی برای آن ها ایجاد می نماید و می تواند در زندگی زناشویی آینده شان هم تأثیر بگذارد. مطابق مطالعات، افسردگی اختلال جدی است که پس از تجاوز ایجاد می گردد و با احساس یأس و ناراحتی و فقدان انگیزه و امید و کاهش سطح اعتمادبه نفس و بدبینی همراه است. این پیامد ها همان قدر که برای زنان غربی ایجاد می گردد برای زنان ایرانی هم مصداق دارد. برخی اختلالات عصبی جسمانی نظیر اختلالات گوارشی و عضلانی از پیامد های روشن تجاوز هستند که در ایران هم بروز آن ها پس از تجاوز مورد تأیید قرار گرفته است. زنانی که مورد تجاوز واقع می شوند به طور متوسط 30 درصدشان افسرده می شوند؛ این در حالی است که در میان دیگر زنان یعنی کسانی که سابقه تجاوز ندارند این آمار حدود 10 درصد است.

همان طور که گفتم علاوه بر افسردگی، اختلالات دیگری مثل اضطراب، اختلال خواب و حتی گرایش به خودکشی در زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند بالاست. آن ها عموما عصبی هستند، اضطراب مزمن دارند، علائمی مثل ترس، بی پناهی، شوک، احساس حقارت و خجالت و حتی ملامت در آن ها وجود دارد، این اختلال ها در زنان همه کشور ها مشترک است؛ بنابراین با توجه به تفاوت جدی بین نگاه حقوقی به تجاوز در ایران و کشور های غربی یا حتی نوع تعریف آن، به طور کلی می گردد گفت پیامد و آثار آن برای زنان و دختران قابل توجه و درازمدت است.

همه ساله صحبت ها و روایت هایی درباره تعرض و آزار جنسی در مدارس مطرح می گردد. این مسئله مدارس دخترانه و پسرانه هم ندارد. دلیل این اتفاق چیست؟

اگرچه ما گزارش جامعی درباره میزان آزار در بین بچه ها به ویژه آزار جنسی نداریم، اما در یک ارزیابی که من از مطالعات مختلف انجام دادم و در کتاب خشونت علیه بچه ها در ایران آمده، می گردد به نکاتی دست پیدا کرد. شایع ترین سن وقوع آزار جنسی در دختران و پسران متفاوت است. یادمان باشد، چون جمعیت زیر 18 سال هنوز به هوشیاری و آگاهی برای ورود به رابطه جنسی نرسیده اند، بنابراین هر نوع رابطه جنسی با بچه ها را می گردد تجاوز قلمداد کرد. اغلب تجاوز به وسیله افراد بزرگسال و با تهدید و زور انجام می گردد. بیشترین دختران آزاردیده جنسی بین سنین 10 تا 15 سال بوده اند؛ یعنی در ابتدای سنین بلوغ و پیامد های این آزار برای دختران بسیار جدی است. البته در بین پسران هم گزارش هایی از آزار جنسی وجود دارد و بین سنین شش تا 10 سال بیشترین آمار تجاوز در پسران اتفاق می افتد. به این ترتیب می گردد گفت که دامنه شیوع آزار و تجاوز جنسی در میان بچه ها هم قابل توجه است. متأسفانه ما مطالعات مستقل و جامع در این زمینه نداریم؛ ولی برخی شواهد نشان می دهد که وقوع آزار جنسی یا تجاوز توسط بزرگسالان و قربانی شدن بچه ها کم نیست و موضوع قابل توجهی است. در مطالعاتی که در برخی مدارس و بین دانش آموزان صورت گرفته، گزارش هایی منتشر شده که وقوع آزار جنسی را در مواردی خیلی بالا و قابل توجه گزارش می نماید. یکی از آثار و پیامد های آزار جنسی بر بچه ها قربانی، افت تحصیلی است.

دلیل افزایش تجاوز در کشور ها چیست؟

این آسیب دلایل و عوامل گسترده ای دارد و از سطح کلان تا سطوح خرد می تواند در امر تجاوز دخیل باشد. اثر شرایط مالی بر کاهش امکان ازدواج و عدم امکان برقراری رابطه جنسی از طرق متعارف در سطح کلان، تا سطوح خرد یعنی وجود اختلال روان در افرادی که بچه ها را آزار می دهند. به طور معین در این زمینه باید گفت افرادی که از جهت روانی مسائل عاطفی و خانوادگی دارند یا خودشان در کودکی مورد تعرض جنسی قرار گرفته اند، می توانند در ردیف تجاوزنمایندگان قرار گیرند.

آیا محیط های خاص هم مستعد افزایش تجاوز هستند؟

به طور قطع پاسخ مثبت است. در برخی مناطق مثل حاشیه شهر ها و مناطقی که بزه زیادتر است و هنجار های اجتماعی در بین گروه های سنی جوانان متناسب با هنجار های عمومی نیست، وقوع تجاوز می تواند حتی امری مطلوب محسوب گردد و طبیعتا می تواند تمایل به آزار جنسی را فراهم کند. نکته اصلی این است که در اغلب موارد به ویژه در این مناطق به خصوص درباره بچه ها تجاوز گزارش نمی گردد، چراکه آزار جنسی در بچه ها اغلب توسط نزدیکان انجام می گردد و مطرح شدن و پیگیری آن منجر به تعارضات جدی بین اعضای خانواده و متلاشی شدن خانواده می گردد. به علاوه اینکه در مجموع حمایت کافی از بچه ها نمی گردد.

آیا در کشوری مثل ایران که به قول شما تشخیص تجاوز امری پیچیده است، باید از ایجاد جنبش هایی که با نام بردن از افراد متجاوز اتفاق می افتد، حمایت صرف کرد؟ چقدر می توان مطمئن بود که نام بردن از این افراد دلیلش خصومت نیست؟

پاسخ خیلی سخت است. تشخیص اینکه افراد مورد تجاوز قرار گرفته درباره تجاوز در رسانه ها صحبت نمایند تا حد زیادی انتخابی فردی است، زیرا گزارش عمومی آن می تواند تمام زندگی او را تحت تأثیر قرار دهد. به ویژه کسانی که در ایران زندگی می نمایند، در صورت اعلام همگانی اتفاقی که برای شان افتاده، با شرایط بسیار سختتری در مقایسه با ساکنان کشور های غربی روبرو می شوند. از این جهت تصمیم سختی است و هرکس متناسب با شرایط خاص خودش باید واکنش نشان دهد. البته احتمال خطا و سوءاستفاده را هم نباید نادیده گرفت؛ بنابراین تا زمانی که این ادعا ها به وسیله مراجع قابل قبولی تأیید نشوند، انتساب اتهام تجاوز به یک نفر را نمی گردد تأیید کرد.

اینکه هر خانمی ادعا کند که از طرف فردی خاص مورد تجاوز واقع شده، به واکاوی جدی احتیاج دارد و نمی توان به صورت قطعی آن را پذیرفت یا رد کرد. ضمن اینکه در اصل واکنش و برخورد با متجاوز تردیدی وجود ندارد، یعنی اینکه به هرحال نسبت به کسانی که سوءاستفاده می نمایند و با سوء استفاده از موقعیت، مقام، قدرت یا پول به خانمی تجاوز می نمایند، تردیدی وجود ندارد که باید واکنش نشان داد، اما فکر می کنم که پیش از علنی کردن آن یا اطلاع رسانی عمومی، با وجود همه نقایص حقوقی، در وهله اول باید به وسیله مراجع قضائی موضوع پیگیری گردد تا با استنادات بیشتری رسانه ای گردد، زیرا در غیر این صورت اساسا خواست و اراده از علنی شدن موارد تجاوز یعنی پیشگیری از موارد بعدی به حاشیه می رود.

منبع: فرارو

به "تجاوزهای خاموش!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تجاوزهای خاموش!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید