مدیران هوشمند چگونه اند؟ - فروشگاه کامپیوتر

به گزارش فروشگاه کامپیوتر، از مدیران بزرگ درس بگیریم!

رهبران زیرک می توانند در اطلاعات و داده های به ظاهر تصادفی، نشانه هایی ببینند که به آنها در تصمیم گیری های سریع و معین کننده یاری می کند. این درایت و سرعت عمل موجب می گردد در حالی که رقبا سرگرم برآورد موقعیت هستند، آنها بتوانند تصمیم های استراتژیک و اساسی بگیرند که به سازمانشان فزونی رقابتی می دهد.

اما دونوع زیرکی هست که هر دو هم مفیدند و هم مخاطره آمیز. اغلب مدیران یکی ازاین دو نوع زیرکی را بیشتر دارند و همین امر باعث می گردد رهبری برایشان مشکل تر گردد. در ادامه با فروشگاه کامپیوتر همراه باشید.

رهبرانی که زیرکی تجاری دارند، به عنوان مثال جک ولچ، مدیر جنرال الکتریک یا لری الیسون مدیر اوراکل، نگرشی عمیق و وسیع دارند که کمکشان می کند تا براین باور باشند که موقعیت ها خاتمه ناپذیرند یا دست کم برای کسانی که آماگی لازم را دارند تا از این موقعیت ها استفاده نمایند، خاتمه ناپذیر است. این دسته از مدیران، حریف های قوی در رقابت، پویا، اثرگذار و آینده ساز هستند. از بازی ها و رقابت های بزرگ لذت می برند، ذهنی پیشرو و تهاجمی دارند و براین باورند که همه چیز متعلق به برنده است.

اما گروه دیگر مدیرانی هستند که زیرکی عملیاتی دارند و شاخص آنها ریشه درکارهای جدی، ملموس و تکنیکی است که به آنها این امکان را می دهد که تاثیر عملی و اجرایی داشته باشند.

چنین رهبرانی معمولا در یک حوزه ظریف و تعیین، بسیار متخصص اند. مثل هربرت بویر، یکی از بنیانگذاران کمپانی جینی تِک و بنیانگذاران اچ.پی، ویلیام هیولت و دیوید پاکارد، مدیرانی که با زیرکی عملیاتی شان، متوجه می شوند که قیدها و حد و مرزها غیرقبل اجتناب هستند. اما ضمناً از این موضوع هم آگاهی دارند که امکان دارد با راه چاره های مناسب با این قید ها کنار آمد و از همکاری کسانی که قادرند دراین زمینه ها راه حل های مناسب طراحی نمایند، استفاده کرد.

رهبران تجاری امروز باید بین چشم انداز های گسترده و ظریف تجارت خود و کسب و کار جهانی، تعادلی برقرار نمایند و نگرش وسیع خود را با عملیات اجرایی دقیق و بدون نقص ترکیب نمایند. قدرت مانور و انعطاف پذیری بین دو شکل زیرکی را می توان بر اساس موقعیت ترکیب کرد. این ترکیب اگر با تمرکز بر اهداف بزرگتر و تمایل شخصی روشن بینانه باشد با این اعتقاد که یک موج بزرگ قادر است همه قایق ها را بلند کند، به آن رهبری خردمندانه گفته می گردد.

خرد عملی، به مدیران وسیله ای می دهد که برای رسیدن به موفقیت های حرفه ای و شخصی احتیاج دارند: انعطاف پذیری که در پیش بینی کردن تغییرات ناگهانی کاربرد مفید و موثری دارد، قابلیت های اجرایی که در روبه رو شدن با احتیاجهای امروز مفید است و نیز فرصتی بوجود می آورد تا شخص به ارزش های اجتماعی و اخلاقی خودرا مورد توجه قرار دهد.

رهیافت متوازن، رهبران را قادر می سازد تا شرکت هایشان را برای همواره، حتی در شرایط و دوران سخت رشد و توسعه دهند.

البته باید به این نکته توجه داشت که بدل شدن به یک مدیر خردمند، همواره کار ساده ای نیست. آدم ها قادرند به سادگی به رفتارهای زیرکانه عادی روزمره خود بازگردند. در حالی که عقل سلیم و خرد عملی حکم می کند که فرمول پیشرفت و دستاوردهای گذشته را باید فراموش کرد. بیل گیتس، حتی امروز هم وقتی درباره عدم توسعه و پیشرفت مایکروسافت در دهه پیش صحبت می کند، عصبانی می گردد و حالت دافعی به خود می گیرد.